Ben Frost – A U R O R A – 2014

A+U+R+O+R+A+ben_frost_aurora

6

 

بن فراست مطمئنا یک نابغه است. دم دستی ترین دلیل برای اثبات حرفم همکاری او با گروه ها و موزیسین های برجسته حال حاضر دنیاست (جالب است بدانید فراست در آلبوم The Seer با قوها همکاری داشته است). فراست 34 ساله زاده استرالیاست و ساکن ایسلند. اگر از همکاری ها و آلبوم های موسیقی متن ساخته بن فراست فاکتور بگیریم، آلبوم های استودیویی شخصی وی حرکت واضحی از امبینت به سمت دارک امبینت، از دران به سمت نویز و از موسیقی تجربی به سمت موسیقی اینداستریال را نشان می دهند. فضایی که فراست در A U R O R A می سازد گونه ای موسیقی تجربی واگراست. عناصر موسیقی اینداستریال یا همان صنعتی پر رنگ تر از آلبوم های پیشین در این آلبوم خودنمایی می کنند و آزاردهنده، بر روی افکار شنونده خط می کشند. این نوع موسیقی که معجون موسیقی الکترونیک و نویز است بر پایه ادوات الکترونیک و در بستر موسقی تجربی به ذات خشن، کریه، معترض، آزاردهنده و وحشی است. آنچه بن اخیرا به شنونده خود ارائه می دهد نتیجه فضای مجرد ذهنی اوست که خود خالق فضایی است ناهمگن و ناهمسانگرد. در این محیط اولویت مطرح است. ناظر خود را در هر نقطه ای مبدا کند تصویری تشدید شده ای از یکی از عناصر موسیقی جدید بن را مشاهده می کند. در نقطه ای نویز و در نقطه ای دیگر ضربان. فارغ از ساز مولد این عناصر که در محدوده ادوات الکترونیک می گنجد : تفاوتی بین دو عنصر پر رنگ موسیقی A U R O R A قائل می شوم و بر روی آنها متمرکز شوم: ضربان و نویز.

 

BenFrost_BörkurSigthorsson01_AURORA___web-610x365

 

بده بستان این دو عنصر در بستر تاریکیِ خاص بن، بده بستان جالبی نیست. آنها همدیگر را کامل نمی کنند بلکه رو در روی یکدیگر رخ نمایی می کنند و برای هم خط و نشان می کشند. این است که نمودارهای حضور این عناصر بر حسب مکان-زمان خاصِ فضای انتزاعی A U R O R A، نمودارهایی کاملا صعودی است بدون فراز و فرود و نقاط اکسترمم. نویز ناهمگن قادر به برقراری ارتباط کامل با عناصر الکترونیک به نظر بالغ تر نیست. بازی هوشمندانه با سمپل ها بار دیگر نبوغ فراست را یادآوری می کند، نبوغی که در آلبوم های ابتدایی اش شنونده را ساعت ها میخکوب یک قطعه میکرد. چند لایه بودن افکت ها بر روی هر سمپل خلاقانه است اما خود سمپل ها در طول آلبوم خسته کننده می شوند. سمپل صدای ناقوس کلیسا (در موسیقی گروه Swans نمونه بسیار پخته تر آن را شنیده ایم) نمونه ای است که حس خستگی را در طول آلبوم منتقل می کند اما در قالب یک قطعه هرگز. به نظر موسیقی تجربی بن فراست در مجموع از عمقش کاسته شده، تاریکی اش تغییر فرم داده ولی شاید در محتوا تشدید شده باشد و به نسبت قبل شنونده را کمتر درگیر می کند. حرکت بن از امبینت به سمت نویز و اینداستریال مرا غافلگیر نکرد چرا که انتظار آن را می کشیدم اما علاقه مندم به خود بقبولانم که این موجود نابالغ است و امیدوارم انتظارم، آلبوم به آلبوم، در نهایت به بلوغ و پختگی این موجود منتهی شود.