Radiohead – The King of Limbs – 2011
.
ریدیوهد
افتخار می کنم که دوران زندگی ام با دوران حیات گروهی چون ریدیوهد همزمان شده است . گروهی که شاید در حال حاضر نظیر آن وجود نداشته باشد یا در بهترین حالت به تعداد معدودی وجود داشته باشد . درست است که دنیای موسیقی وسیع تر از آن چیزی است که در ذهن می گنجد ( بارها پیش آمده است که پروژه انفرادی یک موزیسین ناشناخته همگان را بهت زده می کند ) اما نباید در بی نظیر بودن گروه هایی چون ریدیوهد کوچکترین شکی به خود راه داد . بی همتا بودن ریدیوهد را می توان اینگونه نیز بازگو کرد که وقتی آنها آلبوم In Rainbows را در سال 2007 منتشر کردند مجله تایم نام آنها را در لیست 100 شخص با نفوذ سال گنجاند .
.
نبوغ
تام یورک ، جانی گرینوود ، فیلیپ سلوی …. اولین کلمه ای که بعد از شنیدن این اسامی به ذهن یک طرفدار پر و پا قرص موسیقی متبادر می شود » نبوغ » است . ریدیوهد از دور هم جمع شدن چند نابغه تشکیل شده است . بدبین ترین و غیر منعطف ترین شنونده موسیقی نیز با تجربه پروژه های انفرادی اعضای گروه در این مورد کاملا به یقین خواهد رسید . فقط و فقط یک مثال : اگر کارهای انفرادی تام یورک را شنیده باشید به آهنگ Harrowdown Hill برخورد کرده اید . به قول یکی از دوستان با این آهنگ می توان مکاشفه کرد . اگر تاکنون تجربه مکاشفه با این آهنگ را نداشته اید کافی است آنرا مصرف کنید و اعتیاد لذت بخش آنرا تجربه کنید . مطمئنا پس از اینکه به حالت عادی بازگشتید فقط یک کلمه از دهانتان خارج می شود ! نبوغ !
.
فعالیت
اعضای گروه بین دو آلبوم آخر یعنی سال های 2007 تا 2011 اصلا بیکار نبوده اند و هر کدام به تنهایی به انتشار سینگل ، آلبوم و … پرداختند . حتی خود ریدیوهد نیز دو سال پیش سینگل هایی با عنوان These Are My Twisted Word و Harry Patch (In Memory Of) منتشر ساخت ( اینجــــــــــا راجع به این دو سینگل مفصل توضیح داده بودم ) سال گذشته نیز فیل سلوی درامر گروه اولین آلبوم خود را منتشر ساخت ( اینجـــــا کلیک کنید ) جانی گرینوود هم بیکار نبود . پارسال دی وی دی بی نظیر اجرای پراگ نیز منتشر شد . شیوه فیلم برداری و تدوین این دی وی دی کاملا جدید و ابتکاری بود .
.
تام یورک
ریدیوهد از یک ویژگی برجسته سود می برد که شاید کمتر گروهی در حال حاضر ( حداقل در میان گروه های مشهور سبک راک ) از آن برخوردار است . بله . تام یورک . تام یورک را می توان اینگونه توصیف کرد : ذهنی مریض ، تاریک ، عجیب ، بکر و پر از ابتکار و نبوغ . در نابغه بودن یورک هیچ شکی نیست . تام یورکی که روح تاریکش را با اشعار ، ملودی و حتی حرکاتش روی استیج به مخاطب متقل می کند . تام یورک را می بایست یکی از نوابغ زنده موسیقی دنیا دانست که با اینکه صدای خارق العاده ای ندارد اما استعدادش در انتقال حداقل برای من بی همتاست . باز به قول یکی دیگر از دوستان صدای تام یورک آخرین ساز بکار رفته در موسیقی ریدیوهد است . سازی که با بالا و پائین هایش ، با سوز و گدازش روح و روان شنونده را به چالشی جدی می کشاند .
.
خاص و متفاوت بودن
ریدیوهد مشهور است اما این شهرت به معنای پاپیولار بودن نیست . ریدیوهد هم هنر خود را در سطح بسیار بالائی نگه داشته است هم با اجرای کنسرت های کاملا مدرن هزاران نفر را جذب اجراهای خود می کند و هم در برنامه های مختلف تلویزیونی شرکت می کند اما نکته همانی است که بالا اشاره کردم ، هیچ گاه سطح و کیفیت کار پائین نمی آید . جنس موسیقی ریدیوهد خاص است – گاهی موسیقی شان به شدت تجربی می شود – یعنی به گونه ای است که یا از آن لذت می برید یا اصلا نمی توانید با آن ارتباط برقرار کنید . خوشا به حال آن کسانی که می توانند می توانند با آن ارتباط برقرار کنند چرا که به محض برقاری این ارتباط دریچه جدیدی به روی زندگی شان باز می شود و لذت بی حصر و حد و بی همتایی را تجربه می کنند .
.
شیوه انتشار
خاص بودن آنها ادامه می یابد تا به موزیک ویدئو ، کاور آلبوم ، استایل اعضا و حرکاتشان روی استیج ، نورپردازی و ضبظ کنسرت ها و انتشار دی وی دی و آلبوم ها می رسد . این تفاوت به مذاق خیلی ها خوش می آید اما گاهی حتی خیلی از نوابغ موسیقی نیز آنرا نمی پسندند . استیون ویلسون دیگر نابغه زنده موسیقی دنیا شیوه ریدیوهد و ناین اینچ نیلز برای انتشار آلبوم هایشان را نمی پسندد و اعتقاد دارد نباید هنر اینگونه راحت و رایگان به همگان عرضه شود . وی همزمان مخالف تجاری سازی هنر موسیقی نیز هست . این دو نظر مخالف هر دو قابل تامل هستند .
.
ژانر
آنها تاکنون شیفت زیادی بین آلترناتیو ، الکترونیک و موسیقی تجربی داشته اند . گاهی غلظت هر کدام بیشتر از بقیه می شود . برای مثال آلبوم Kid A کاملا الکترونیک بود . بهتر است وقتی ریدیوهد گوش می کنید روی ژانر زیاد تمرکز نکنید ! با این حال شکی نیست که بیس موسیقی آنها آلترنیتیو است .
.
ریدیوهد و منتقدین
ریدیوهد از آندسته گروه هایی است که از اکثر متقدان نمره بالایی دریافت کرده است . میانگین نمره های پیچفرک به آلبوم های گروه ( سایت سختگیر و گاهی مزخرف نقد موسیقی ) چیزی نزدیک به 10 از 10 است . نگاه اجمالی به نقد ها به روشنی بیانگر بالا بودن سطح کار این گروه است . تاکنون تفاوت فاحشی بین نقد های گونان نوشته شده برای یک آلبوم خاص از ریدیوهد دیده نشده است .
.
The King Of Limbs
خبر آلبوم جدید سال گذشته در سایت رسمی گروه منتشر شد اما عنوان آن خبر این بود : احتمالا گروه LP جدید را تا پایان سال (2010) منتشر خواهد کرد . اشتیاق طرفداران برای شنیدن این آلبوم پس از سه سال به اوج ود رسیده بود . سال 2010 تمام شد اما خبری از آلبوم جدید نبود . تنها چند روز مانده به انتشار آلبوم ( همین چند روز پیش ) خبری روی سایت رسمی گروه قرار گرفت و نام آلبوم و تاریخ و نحوه انتشار آلبوم مشخص شد . من از شنیدن آلبوم بهت زده شدم . بار دیگر شاهکاری دیگر . اما باید بارها آلبوم را گوش کنم تا بتوانم کاملا با آن ارتباط برقرار کنم . تنها چیزی که می توانم بگویم این است که به مانند In Rainbows تا ماهها باید ریدیوهد گوش کنم .
.
بعد نوشت: Codex یک شاهکار مسلم از لحاظ محتوا در موسیقی است.
به نظر میرسه قسمت دوم آلبوم ، فردا ، همون روزی که میخواست آلبوم عرضه بشه بیاد .. البته هنوز چیزی تایید نشده ، این امر رو میشه از روی ترک آخر کینگ آو لیمبز دریافت کرد که میگه : اگه شما فکر میکنید این آخرشه اشتباه میکنید !
امید وارم فردا با یک سوپرایز دیگه همگی مواجه بشیم 🙂
امیدوارم :دی
من که تازه میخوام دانلود کنم !!!
اگه part 2 هم داشته باشه که رسما دیوانه کرده :دی
SHAHKAR
codex mano saathast taskhir karde
…
lanati….
shahkare dgE ke umade
Let England Shake
P J Harvey….
WOW
inrooza music badjoori dare khosh migzare…
نمیشه این آلبوم رو به طرز صریحی نقد کرد
از طرز تغییر فضاها خوشم میاد
آهنگ به اهنگ، نه لحظه به لحظه
چون باعث میشه در یه مدت زمان کوتاه در یه حالت پایدار بمونی
راستی یزدان بنظرت با اینکه وردپرس فیل***تر شده، استفاده از وردپرس رو پیشنهاد میکنی یا یه سرویس ایرانی؟
مطمئنا وردپرس
پس ما کی میتوینم نقدت رو بخونیم؟
البته نقدش واقعاً سخته
با اینکه آلبوم خیلی خوب و قوی هستش و همهی طرفداران رو روسفید کرد ولی هنوز نمیتونم بگم یکی از شاهکارهای ریدیوهد باشه؛ ولی میتونم بگم بازم با کار ارزشمندی روبرو هستیم
به قول Ann Powers میشه از زوایای مختلفی بهش نگاه کرد (یا بهتره بگم شنیدش) . بازخوردها خیلی متفاوت بوده . کسی نمی تونه زیر سوال ببرتش و بگه ضعیفه ولی خوب خیلی ها زیادم تحویل نگرفتنش . تا الان 15 تا نقد رو خوندم البته نه کامل . ولی لپ مطلب اینه که بعضی ها میگن ادامه قبلیه که من مخالفم . بعضیا میگن انتظارمون چیز دیگه ای بود که باز من نظر دیگه ای دارم و معتقدم نمیشه از اونا انتظار داشت . چون همیشه جلوتر از شنونده ها و منتقدا موسیقی ساختن . من خودم به شخصی شوکه نشدم و نترکیدم . این شوکه شدن و ترکیدن دقیقا وقتی In Rainbows اومده بود در مورد من صدق میکرد اما خوب به نظر من فقط ریدیوهد ه که میتونه در حال حاضر آلبومی منتشر کنه که نقدش واسه منتقدا هم سخت باشه . منتقدا کلا آدمایی هستن که کارنامه گروه رو نگاه می کنن و دست به مقایسه می زنن اما اینجا کار یکم پیچیده میشه . خیلی ها این آلبوم ر اصلا ریدیوهدی نمی دونن ! و در مقابل بعضی ها اونو بهترین آلبوم گروه میدونن . به هر حال من معتقدم آلبوم اصلا ضعیف نمی تونه تلقی بشه و نشده . آلبومش خیلی عجیب غریبه . و من اصلا شگفت زده نشدم و در عین حال معتقدم هوش موسیقیایی تام یورک و بقیه اعضای گروه بخصوص جانی گرینوود اینقدر بالاست (مطمئنا خیلی بالاتر از هوش خیلی خیلی از گروه های مشابه و بسیار بالاتر از هوش موسیقیایی شنونده ها) که شاید «البته شاید» الان نشه راجع بهش خوب صحبت کرد . کما اینکه نمونه ش رو قبلا هم دیدیم . به نظر من اونا به تجربه بالایی رسیدن و دارن آلبوم به آلبوم متمرکز تر میشن . ما الان داریم خالص ترین عصاره گروه رو تاکنون میشنویم و ممکنه اونقدر ها همخوشمون هم نیاد .
آره بنظر منم باید یه دید کلی روی تموم آلبومهای گروه داشت تا بشه بهتر نظر داد. ولی این واقعیت برام کاملاً روشنه که آلبومهایی مثل OK Computer یا Kid A واقعاً شاهکار بودن؛ یعنی چنان تازه و متفاوت از آلبومهای قبلی و بعدیشون بودن که تبدیل به یه شاخص میشدن در زمان خودشون. البته به قول تو شاید این آلبوم از جمله آثاری باشه که با گذشت زمان بیشتر درک بشه که خوب من احتمال کمتری نسبت به این موضوع میدم؛ البته بازم نمیتونم با قاطعیت در این مورد صحبت کنم. به هر حال در این که این آلبوم اثر نسبتا خوبیه شکی نیست اما کمبود لحظات نابی که یه هوادار دنبالش میگرده به چشم میاد. ولی اگه صرفاً خود آلبوم رو بدون مقایسه یا درنظر گرفتن سایر کارهای ریدیوهد مورد نقد قرار بدی با یه آلبوم قوی مواجه هستیم
آلبوم خیلی قوی بود … انصافا خیلی حال داد … راستی آلبوم The Infinite Regress رو گوش کردی ؟
نه دوست عزیز . یه توضیحی بده راجع به موزیکش ، سبک و سیاقش
آقا من در مورد آلبوم رنگین کمان rainbow مثل تو بودم . من اصلا گوش ندادم یه جوری به نظرم زیادی راک , و خشن و بدون ملودی تاثیر گذار میومد و بعدش زیادی یک جوری . بازم با این توضیحات بنده کاملا به عمق مطلب پی میبری:D
ولی بعدا این آلبوم انگار تازه گوش کرده باشم همه آهنگاش به هم ربط پیدا کرد یکی از یکی جالب تر . انگار نازه اولین بار میشنیدم
آلبوم جدید این گروه به نظرم آخه موزیک رابطه مستقیم با شرایط و روحیات و محیط و فرهنگ و اینا داره !البته به زبان خودش ارتباط برقرار میکنه چیزی فراتر از کلام و فکر کنم همون احساسی که به آدم دست میده یعنی ندای قلبی آدم میگه که آلبوم خوب بود یا نه . کافیه به احساس خودمون توجه کنیم . این بهترین نقد و نظر در مورد آلبوم میشه نظر بقیه هم قابل احترام ولی یک آلبومی نمره بالا بگیره ولی من خوشم نیاد مطمدنا نمره بالا رو نمیدم . ان یک مثال بود همه اینجورین . پس حالا نمیشه در مورد این یک جمع بندی کلی نشه ؟ چون من خیلی خوشم اومد از این آلبوم . در کل این آلبوم یک چیز بارز داشت اینم یکنواختی صدای تام یورک بود . همه آهنگا رو با یک تن و یک جور خوند . چقدر فرق داره !
کارای قبلی رو آدم گوش میکنه میبینه تو هر کدوم با یک تن صدا و متفاوت خونده حتی از یک آلبوم مثلا kid a
women and children first the childiren
اسم آهنک یادم نمیاد کلمه من در آوردی تام یکم سخته به یاد سپردنش . این آهنگ و یا everything is right place
کاملا نوع خوندنش فرق داره تو هر کدوم از آهنک ها !
ولی تو این آلبوم همش تو یک حالا گام یا ریتم و یا حس و حال نمیدونم اسمش چی میشه
کلا نقد من جالب تر بود . 😛
آقا تکراری بودنش به کنار نمیدونم تلقین شده یا چی باعث شد به نظر من فوق العاده ساختن
مخصوصا ریتم پیچیده و یک جور خاص آهنگ هاعالی بود ولی وکال زیاد اکو داره من زیاد با این حس و حال خوندنش رو دوست ندارم البته در مقایسه با کارای قبلی خودش .
خوب باز اگه سوالی داشتین من در خدمتم :d
عجب منتقدی میشم من . آقای دکتر اینا هم طبیعیه ؟ مشگلی که ندارم ؟
موزیک ویذئو Thom Yorke «Harrowdown Hill»
یزدان جان با اون عده از دوستان که این آلبوم رو اصلاً ریدیوهدی نمی دونن کاملاً موافقم! وقتی آلبوم رو دانلود کردم منتظر بودم تا مثل آلبوم In Rainbows مو رو به تنم سیخ کنه ولی متأسفانه اینجوری نشد.
نظر شخصیه منم اینه که توی این آلبوم به وضوح می تونیم رگه هایی از سبک Triphop رو توش ببینیم، درواقع اگر صدای تام یورک نبود و یه تیکه فقط موزیکش رو میشنیدم احساس می کردم که یه ترک از گروه های سبک Triphop مثل Massive Attack یا Portishead رو دارم گوش میدم!
در هر صورت از ترک آخر آلبم بیشتر خوشم اومد.
خیلی زیاد باهات موافقم اشکان جان در کل !
در مورد آلبومی که پرسیدم …
Stubborn Tiny Lights VS Clustering Darkness Forever OK
گروه پست راک … کاراشون نزدیک به Godspeed u black empror هست تا حدی … من این آلبومی که گفتم گوش دادم خوشم اومد
بازتاب: Albums Worth Listening To « Psychedelia Music E-Zine
چقد خوشحال شدم که فارسی سرچ کردم ریدیوهد و اومدم اینجا با طرفدارای ایرانیش آشنا بشم
تا الان خیلی معدود بودن کسایی که بتونن علاقه من به ریدیوهدو حتا کمی درک کنن ولی الان یه عالمه همدرد پیدا شد!!!!
با این تیکه هم موافقم خیلی خوب گفتید:
گاهی موسیقی شان به شدت تجربی می شود – یعنی به گونه ای است که یا از آن لذت می برید یا اصلا نمی توانید با آن ارتباط برقرار کنید . خوشا به حال آن کسانی که می توانند می توانند با آن ارتباط برقرار کنند چرا که به محض برقاری این ارتباط دریچه جدیدی به روی زندگی شان باز می شود و لذت بی حصر و حد و بی همتایی را تجربه می کنند
خدا نکنه این ارتباطه برقرار شه که دیگه قطع نمیشه!!!
و چقد این کامنت شما انرژی داشت. ممنونم واقعا ار این همه انرژی
الان که دو سالی گذشته از انتشار این آلبوم راحتتر میشه نظر داد.
ردیوهد با آلبوم TKOL باز مسیر جدیدی رو اکسپلور کرده و آلبوم آوانگاردی بیرون داده که ـ شاید ـ هیچکس انتظارش رو نداشت. و خب! ازین جهت من رو شگفت زده کرد اما به قول خودت نترکوند. چرا؟
شخص تام یورک!
TKOL بیشتر ازین که ردیوهد باشه تام یورکه. در دو تا از ترکها Morning Mr Magpie و Feral فقط ـ تاکید میکنم ـ فقط تام یورک میشنویم. در ترک اول آلبوم Bloom هم باز رنگ و بوی تام یورک رو میشنویم. ۳ تا از ۸ تا.
از جهتِ دیگه دراین فکت که ردیوهد آوانگاردترین و تجربهگراترین بند موزیک معاصره و گریزان از تکراره کسی شک نداره و انقدر این مسئله عنوان شده که یجورایی لیبل شده روی ردیوهد و شاید ـ میگم شاید و انقدر به نبوغشون ایمان دارم که خیلی شک دارم به اینچیزی که میخوام بگم ـ از همینجاست که جریان آب میخوره. اینکه لیبل آوانگاردیسم و عدم تکرار، خواه ناخواه اثرش رو روی ذهنیت اعضای بند هم گذاشته و شاید یک جور رسالت روی دوششون قرار داده برای کشف مسیرهای نرفته. و البته که این قدم گذاشتن در مسیرهای نرفته الزامن و همیشه منجر به خلق شاهکار نمیشه. در مقام مقایسهٔ فرامتنی میشه از تارانتینو مثال زد که از سگدانی تا کیل بیل ـ جکی براون رو استثنا میکنم – فقط شاهکار ساخت و بعد از کیل بیل با تیزهوشی و آگاهی از ارزش امضای هنرمند پای اثرش، با گنجوندن مولفههایی که به نام خودش ثبت شده بود درواقع جوری فیلم ساخت که با لیبل تارانتینو از منتقدین و طرفداراش کف و سوت و هورا بگیره تا اینکه واقعا تصمیم بر گسترش مرزهای خودش داشته باشه و تازه از حرومزادههای بیآبرو سعی کرد از لیبلهایی که منتقدین روش زده بودن فراتر بره و دوباره رگههایی از نبوغش رو نشون داد تا رسید به نقطهٔ عطفی مثل جنگو که بازگشتش به تارانتینوی شوخ و قبراق و داستانپردازه.
شخصا دوست دارم اینجوری به قضیه نگاه کنم که TKOL حرومزادههای بیآبروی ردیوهد و تام یورکِ وهمچنان امیدوارنگهام میداره که اگرچه خود اثر شاهکار نیست اما حکم دستگرمی و سیاهمشقی رو داره برای خلق شاهکار بعدیِ هنرمند.
پینوشتِ یلخی: آلبوم In rainbows که دراومد خوراک روز و شبم شده بود و اما این آلبوم گاهی میآد و میره. همین الان اگه قرار باشه یه سلکشن از ردیو هد بزنم دست کم ۴ ترک از ۱۰ ترک In Rainbows ـ تازه اگر خساست به خرج بدم ـ توی سلکشن خواهد بود ولی از آلبوم TKOL فقط دو ترک LotusFlower و Codex رو انتخاب میکنم و با اغماض Bloom رو هم اون ته صف میشه جا داد.
کاملا موافقم. گرچه کُدکس اینقد اکستریم بود که میتونست بار یه البوم رو به دوش بکشه.