Porcupine Tree
Porcupine Tree
مقدمه
گروه Porcupine Tree گروهی پراگرسیو راک و نامزد و برنده جایزه گرمی ( Grammy ) است . استیون ویلسون ( Steven Wilson ) گروه را در سال 1987 در همل همپستید ، هرتفوردشایر ، انگلستان (Hemel Hempstead, Hertfordshire, England ) پایه گذاشت . موسیقی «پورکیوپاین تری» تلفیقی از راک ( Rock )، امبینت ( Ambient )، سایکدیلیا (Psychedelia ) و متال ( Metal ) است .
در دهه نود میلادی ( 90’s ) با اینکه آنها طیف وسیعی از استایل های موسیقی الکترونیک و امبینت را ترکیب کرده بودند ولی بیشتر تمرکز آنها بر موسیقی سایکدلیک ( Psychedelic ) بود . علت این امر علاقه استیون ویلسون و ریچارد باربیری ( Richard Barbieri – کیبورد پلیر گروه ) به Kosmische Musik در ابتدای دهه 70 میلادی که گروههائی چون Tangerine Dream، Neu! ، Canپیشقراول آن بودند تا موسیقی پراگرسیو متال امروزشان بود . آنها برای کنسرت های خود از پرده ای برای نمایش پروجکشن ها استفاده می کنند منتها برای هر آهنگ یک پروجکشن مجزا . این عنصر بصری طی تور آنها برای آلبوم In Absentia به هواداران معرفی شد . یعنی درست زمانیکه گروه کار خود را با عکاس و فیلمساز دانمارکی » Lasse Hoile » – کسی که تصاویر خاص و ممتازی از گروه تهیه کرد – آغاز کرد
با وجود اینکه آنها قراردادهائی با دو لیبل معروف یعنی Roadrunner و Atlantic امضا کرده بودند اما گروه ریکورد لیبل اختصاصی خود – Transmission – را داشت . آنها از این لیبل برای انتشار برخی آثار مستقل و خاص خود استفاده می کردند . پروکیوپاین تری یک فروشگاه آنلاین رسمی دارد .
تاریخچه
اصل پیدایش گروه باز می گردد به سال 1987 . این گروه حاصل همکاری استیون ویلسون و مالکولم استاکس ( Malcolm Stocks ) است . تاحدودی الهام گرفته از گروههای سایکدلیک دهه هفتاد میلادی مانند پینک فلوید – Pink Floyd – بودند که در دوران جوانی آنها بر عرصه موسیقی راک جهان حکمفرما بودند . ایندو تصمیم می گیرند یک گروه راک افسانه ای تشکیل دهند با نام Porcupine Tree . آنها جزئیات را مشخص نمودند . جزئیاتی چون اعضای گروه ، نام آلبوم ها . به محض اینکه استیو توانست پولی جمع کند تا با آن بتواند تجهیزات استودیوی شخصی اش را خریداری کند مشغول شد به ساخت ساعت ها موسیقی .
اگرچه شروع کار پورکیوپاین تری به نوعی شوخی و جوک شبیه بود و استیون ویلسون درگیر دیگر پروژه خود – No-Man – بود اما بعد سال 1989 او شروع به تفکر در مورد نوعی از موسیقی کرد که پتانسیل زیادی برای دیده شدن داشت . وی کاستی 80 دقیقه ای با نام Tarquin’s Seaweed Farm تحت نام گروه پروکیوپاین تری ساخت . استیو کپی های این اثر را برای افراد زیادی که حس می کرد به ضبظ موسیقی علاقه مندند فرستاد . این کاست نقدهای ملایمی را در پی داشت . استیون کار بر روی متریال جدید را در 18 ماه بعدی ادامه داد و در سال 1990 وی یک EP با نام Love, Death & Mussolini منتشر ساخت . در پی این ای پی آلبومی با نام The Nostalgia Factory را منتشر کرد . آلبومی که طرفداران گروه را افزایش داد .
سبک موسیقیائی
استیون ویلسون در دوران نوجوانی از طرفداران موج نوی موسیقی هوی متال انگلیسی (New Wave of British Heavy Metal ) بود . از این نقطه آغاز علاقه او به نوعی موسیقی که مسیری چرخه ای دارد ( تکراری ، یکنواخت با خاصیت برگشت به نقطه شروع . این نوع موسیقی را بیشتر در راک شاهدیم مثل موسیقی گروه Archive ) . وقتی وی موسیقی دهه 70 میلادی را کشف کرد و با پراگرسیو راک ( Progressive Rock ) آشنا شد علاقه اش به موسیقی متال به نفع موسیقی Experimental کاهش یافت . بعد ها ( در ابتدای قرن بیست و یکم ) استیو گروههایی چون Gojira ، Mastodon ، Neurosis و Meshuggah را کشف کرد که عقیده او را در موسیقی متال زنده کرده بودند . استیو در این رابطه می گوید : » مدت ها نمی نوانستم مسیری را که این موزیسین های خلاق طی می کنند بیابم » . استیو ادامه می دهد : » و بالاخره مسیرشان را یافتم . آنها مشغول کار در موسیقی Extreme Metal بودند » .
مدت کوتاهی بعد او در سه آلبوم متوالی گروه پراگرسیو دث متال سوئدی یعنی اُپث Opeth ) ) با ایشان همکاری کرد و این همکاری تاثیر قابل ملاحظه ای در آهنگ هائی که وی در آینده نوشت به جای گذارد . این شیفت در تاثیر پذیری برای ما توضیح می دهد که چرا برد و محدوده موسیقی پورکیوپاین تری به 3 قسمت عمده شکافته می شود . از سایکدلیک و اسپیس راک ( Space Rock ) در ابتدای کار تا پاپ راکی ( Pop Rock ) که در اواخر دهه نود کار کردند و همچنین موسیقی متال تاریکشان در ابتدای قرن بیست و یکم . آنها همچنین تاثیر قابل ملاحظه ای از موسیقی Krautrock و موسیقی الکترونیکی پذیرفتند .استیون ویلسون در این مورد تحت تاثیر گروههائی چون Can، Neu!، Tangerine Dream ، Squarepusher و Aphex Twin قرار داشت . ویلسون کار موزیسین آمریکائی ترنت رزنور ( Trent Reznor ) تحسین کرده است .
مشخصات گروه
اغلب مردم موسیقی پورکیوپاین تری را مالیخولیائی و افسرده می خوانند ولو اینکه این نظر لزومآ مربوط به شخصیت و کاراکتر استیون ویلسون نیست .وی اظهار کرده موسیقی برای او راهی است برای تونل زدن به تمام احساسات منفی اش ، و یک روح پلید از آن عناصر درونی ، پیدا کردنشان .نوشتن آهنگ ها درباره جنبه منفی دنیا آسانتر از نوشتن درباره جنبه شاد آن است . استیو می گوید : «غمگین ترین موسیقی زیباترین موسیقی است » . استیو توضیح می دهد : » مهم ترین موضوع درباره پورکیوپاین تری اینست که تمام ترانه های ما یک دنیا صدای منحصر به فرد دارند . دوست ندارم ایده هر آهنگ شبیه دیگر آهنگ باشد بنابراین اغلب به دنبال دنیائی هستیم که قابل نوشتن باشند » .
برای ریکورد آهنگ ها آنها از Mellotron ، Hammered Dulcimer و Guimbri از میان دیگر ادوات غیر معمول موسیقی برای گروههای راک استفاده می کنند . بر اساس این موسیقی آنها اتمسفریک ( فضائی – Atmospheric ) و سنگین است . ویلسون یکی از طرفداران کارگردان و فیلمساز آمریکائی دیوید لینچ ( David Lynch ) است . گاهی در یک آهنگ ژانر های گوناگونی با هم آمیخته می شوند . استیو موسیقی گروه را اینگوه تشریح می کند : » لایه لایه ، طبقه بندی شده با یک طبقه بندی پیچیده » .
اختلاف ژانر
گروه پورکیوپاین تری اغلب به عنوان یک گروه پراگرسیو راک در نظر گرفته می شود . استیون ویلسون در گذشته اشاره کرد بود که از اطلاق عنوان پراگرسیو به گروه خوشنود نیست . او از اینکه می گویند پورکیوپاین تری پینک فلوید جدید است و یا گروه را یک گروه نئو پراگ ( Neo Prog ) می خوانند کاملآ ناخرسند است . وی در مصاحبه با The Dutch Progressive Rock Page در اینباره می گوید : » اینها برای من توهین آمیز است چرا که این صحبت ها این تلقین را ایجاد می کند شما در سایه دیگر گروهها زندگی می کنید . من بخصوص نمی خواهم یک نسخه جدید از شخص یا گروهی باشم . تنها می خوام پورکیوپاین تری قدیم یا جدید باشم » .
اعضای گروه
اعضای فعلی
استیون ویلسون (Steven Wilson ) : خواننده ، گیتار ، پیانو و سینتی سایزر . از سال 1987 تاکنون .
ریچارد باربیری ( Richard Barbieri ) : کیبورد ، سینتی سایزر . از سال 1993 تاکنون .
کالین ادوین (Colin Edwin ) : گیتار باس . از سال 1993 تاکنون .
گوین هریسون ( Gavin Harrison ) : درامز . از سال 2002 تاکنون .
اعضای پیشین
کریس میت لند ( Chris Maitland ) : درامز ، بک وکال . از سال 1993 تا 2002 .
موزیسین های اجراهای زنده
جان وزلی (John Wesley ) : گیتار ، بک وکال . از سال 2002 تاکنون .
موزیسین های میهمان
تئو تراویس ( Theo Travis ) : فلوت ، ساکسیفون . از سال 1995 تا 1999 .
استیوارت گوردون ( Stuart Gordon ) : ویولن . سال 2000 .
نیک پری ( Nick Parry ) : ویولن سل . سال 2000 .
اویو گفن ( Aviv Geffen ) : خواننده . سال 2002 .
میکائیل ایکرفلت ( Mikael Åkerfeldt ) : گیتار ، بک وکال . سال 2005 .
آدریان بیلو ( Adrian Belew ) : گیتار . سال 2005 .
آلکس لایف سان ( Alex Lifeson ) : گیتار . سال 2007 .
رابرت فریپ ( Robert Fripp ) : گیتار . سال 2007 .
بن کُلمن (Ben Coleman ) : ویولن . سال 2007 .
ریک ادواردز ( Rick Edwards ) : پرکاشن . سال 1995 .
سوزان باربیری ( Suzanne Barbieri ) : خواننده . از سال 1993 تا 1995 .
آلبوم شناسی
On the Sunday of Life – 1991
Up the Downstair – 1993
The Sky Moves Sideways – 1995
Signify – 1996
Stupid Dream – 1999
Lightbulb Sun – 2000
In Absentia – 2002
Deadwing – 2005
Fear of a Blank Planet – 2007
The Incident – 2009
درود … پستت توپ بود … این گروه از گروه های واقعا هنرمنده ! چندتا آلبومشون رو گوش دادم و واقعا لذت بردم آلبوم Signify واقعا محشره !
عالی بود .راس می گی هرچی سن بالا تر میره گرایش به سبکهای راک بلوز بیشتر میشه
salam
poste kholase va khoobi bood
hatman to poste bad nazare khodeto ham dar morede in gorooh va gorohaye shabih be oon begoo
vaghti ahange up to downstairs ro goosh mikoni raddepaye kheiliha mesle archive kamelan moshakhase
dar zemn yazdanjan do track roads va undinied portishead mano gayyeeeede
امیر جان خوشحالم کردی نظر دادی ولی فکر کنم باید رد پای پورکیوپاین تری رو در آرکایو دید چون اینا قدیمی ترند .
تو پست بعدی کاملآ بحث رو باز می کنم . قصدم همین بود اتفاقا
مطلب عالی بود. من این گروه را نمیشناسم. باعث شدی برم دنبالش
سلام یزدان عزیز
مطلب رو کامل خوندم
چیزی که در کار این گروه کاملاً مشهوده اینه که از همان ابتدا سعی در ایجاد خلاقیتی بدور از هرگونه تقلید بیچون و چرا داشتن
عناصری خلق کردند که میشه با اونا این گروه را از دیگر گروهها تمایز داد
موفق باشی
منتظر مطلب بعدی هستم
درود
درمانگر نیز هست!
گروه خوبیه!
ببینم این که میخواستن تو ایران کنسرت بذارند درسته یا شایعه بوده؟
من با dont hate me ی این گروه خیلی حال میکنم
در پناه راستی
مطلب خوب و کامل بود . دستت درد نکنه . موسیقی استیون ویلسون که آثارش رو میشه توی گروه های مختلف (مثل No-Man و Blackfield و پروژه هایی مثل E.M.I) چیزی ورای موسیقی و کنار گذاشتن نت و ردیف کردن چند کلمه هست . شما با موسیقی اونها مسحور میشین . با آهنگهاشون تمامی حسهایی که ممکنه بشر بشناسه رو تجربه میکنین . خشم ، جنون ، آرامش ، شهوت ، خستگی ، درد ، خفگی ، شادی و هر چیز دیگه . شما هر کسی که باشین ، قصه زندگیتون رو توی آهنگ اونها میشنوین ! مهم نیست چی میسازن و میزنن ، شما داستان خودتون رو میشنوین !!! .
سلام دوست عزیزم
شما به بنده و سایتم لطف داری
همیشه از حضور افرادی با روحیه انتقادی و موشکافانه مثل شما در سایتم لذت میبرم
عجب Single ای هست این Lazarus
آرمش فوقالعادهای در این آهنگ هست ریتم پیانو تکرارشونده و ملایم، درامی که کاملاً Suit هست
یه جورایی به درد Soundtrack هم میخوره، البته نه تنها فیلم بلکه داستان زندگی همهی کسانی که باهاش ارتباط برقرار میکنن
Music is an important part of people in many cultures way of life
سلام بیوگرافی واقعا کاملی بود و من می رم از این گروه البوم دانلود کنم و بعد نظرم رو می گم
موفق باشید
مطلب خوب و کاملی بود ولی به نظرم یک نقص کوچک داشت و آن هم عدم اشاره به علاقه شدید این گروه به استفاده از ریتم های شرقی و علی الخصوص هندی است که یکی از شاخصه های موسیقیایی ین گروه محسوب می شود.
موفق باشید
سلام.خوبی؟اسم بلاگ slipknot بود گفتم احتمالا راجع به اونه.
راستی با اون تیکه ی آخرت واقعا موافقم.راجع به درک موسیقی و نوع نگاه ما به اون.چون من هم تجربه کردم این وضعیت رو.
راستی موسیقی درمانگر هم هست.
بلاگ من ادبیه.اما به موسیقی علاقه ی شدید دارم.و چیزهایی هم می دونم.
دوست داشتی بهم سر بزن.
موفق باشی.
بای
ما هم بدمون میاد از رپ برادر
یزدان عزیز سلام .. خیلی خوشحالم که افتخار این آشنایی رو بهم دادی و حتما خودت می دونی که در این روزهایی که یک گوش آشنای آموزش دیده ی خوش ذوق چه کم پیدا میشه چه غنیمتیه پیدا کردن چنین رفقایی .. از زحمتت و اطلاعات مفیدت در مورد استیون ویلسون واقعا ممنونم … نمی دونم کجا ساکنی که شاید بتونیم دیداری هم داشته باشیم . در هر صورت با اجازه ت وبلاگت رو لینک می کنم در ضمن من 4-5 تا بلاگ دارم .. یکیش که بیشتر در ارتباط با این فضا و چنین تجربه هائیه اینه : http://hypericology.blogsky.com
در ضمن 1- احسنت .. راك رو كسي بايد گوش كنه كه موسيقي رو صرفا نمي خواد لحظه اي مصرف كنه و فقط لذت ببره !
و 2- مي دوني كه علم موسيقي درماني هم داريم .. بيشتر البته حول كارهاي كلاسيك مي گرده و در پرورش فكري كودكان نقش به سزايي داره ..
پاينده و پوينده باشي رفيق
و موکداَ سفارش می کنم تا می تونید کارهای تصویری استیون رو ببینید … تجربه ایه که برای من به هر قیمتی می ارزه .. تجربه ی دیداری و حسی ای که شاید در مسیر زندگی مون هرگز اتفاق نیفته !
سلام
مرسی از کامنت هات
اما نشنیدی موسیقی درمانی رو؟
راستی هنر انفرادی نیست.همهشون بهم ربط دارن.
تو وقتی موزیک با کلام گوش میدی ادبیاتی درونش نهفته است.
یعنی از اون برای رسیدن به غایت استفاده می کنی.
چون لیریک جای قابل توجهی داره.و مشکل عمده ی ایران اینه که ترانه های آبکی و آهنگای که از سمپل های کامپیوتری استفاده میشه.و ساز واقعی نداریم و… هست که با هم باعث میشه موزیک ایران به ابتذال کشیده شه و جز هجو ما چیزی نمی شنویم.
البته در مملکتی که مردم انواع هنر رو با همه چیز جز خود هنر اشتباه می گیرن بیش از این توقع ندارم.وقتی سطح مطالعه ی غیر درسی ایران این هست خجالت می کشم پیش یه اروپایی یا هر کشور دیگه مثه هند یا چین یا … دیگه بگم ایرانی ام.
salam man khobam to khobi introe mozakhrafo gosh dadi
گروه خداییه…منم هستم
سلام دوست عزیزم.مرسی از کامنتت .
خب دلیل این که من گفتم مطالعه غیر درسی .واسه اینه که سطح آگاهی و اطلاعات مردم ما به شدت پایین هست.اینو که قبول داری؟ خب واسه همین هر کس هرچی میگه و نمی گه گوش میدن و زندگیشون بر اساس اون شکل می گیره.
خب واسه همین همیشه یه مشت عوضی و جانی دارن بر ما حکومت می کنن.همیشه با چیزی واهی به اسم دین و … جراحت به زندگیمون وارد کردن.
خب اگه یه نفر.2نفر.3نفر…باسواد باشه تو جامعه آیا اینقد بلا نسبت شما مردم خر و گوسفند میشن.؟
من نمی گم خودم خیلی حالیمه اما سعی می کنم تو این جنگل آشفته حداقل از فلسفه ی زندگی و نظریات و عقاید دیگران و هنری بهره بگیرم تا یه خاکی تو سرم بریزم.به نظرم دلیل این که هر گوشت کوبیده ای میاد به ما دیکته می کنه اگه ما آگاهی زیاد داشته باشیم فریب اون آدم رو نمی خوریم.آقای فرخزاد تو سخنرانی قدیمی گفت مردم ما هنوز فرق بین جانی و عالم رو نفهمیدن
حتی تو همین انتخابات اخیر که بلاخره صدای مردم دراومد و خواستند حقشون رو بگیرن.یه عده واقعا بازم نمی دونستن واسه چی اومدن جلو.
اصلا معنای دموکراسی یا آزادی یا حقوق شهروندی نمی دونستن چیه؟
فقط با کلمات بازی می کردن..
در هر حال خیلی دوست دارم دوستان بیشتری تو اینترنت داشته باشم
من هدفم اینه که از هم دیگه خیلی چیزا یاد بگیریم و اصلا دوست ندارم کل کل یا از این کارا کنم. الانم خوشحالم که باهام بحث رو شروع کردی.
خلاصه من شما رو به عنوان یه دوست طرفدار موزیک می شناسم و ارادت دارم نسبت به شما.
راستی چه سازی می زنی؟
سلام
بلاگ جالبی داری گروهی که معرفی کردی را من نمی شناختم .
خوشحال می شم به بلاگ من هم سری بزنی .
سلام//////////////از محبتت ممنونم//////////////////////////////////////////
خیلی عالی
سلام.وبلاگ خوبی داری
منم تو ضمینه ی LinKin Park & Slipknot
تونستی یه سر بزن
راستی با لینکت کردم
شما هم با Slipknot-Metall
{LinKin Park & Slipknot}
موفق باشید.
سلام رفیق.از اینکه به من سر زدی و خبرم کردی ممنون.این گروهو نمی شناختم ولی اونطور که تو نوشتی به نظر می رسه گروه خوبی باشن.با نظرت اصلا موافق نیستم.من خودم 10 ساله که موزیک کار میکنم و با پیانو شروع کردم و به کارهای هنرمندای راکی مثل:radio head-muse-tom waits-king crimson-canو…گوش می دادم.اما حالا بعد از گذشت این همه سال دارم تو یه گروه بلک دث متال بیس میزنم و عاشق کارهای gorgoroth-cannibal corpse-arch enemyهستم.این نظرت بیشتر در مورد ادمایی صدق می کنه که متالو به خاطر هیجان و تصویر سازی های خشنش دوست دارن نه به خاطر خودش.در هر صورت وب خوبی داری.همیشه موفق و سربلند باشی.
سلام یزدان جان مرسی خبرم کردی .
اسم این گروهو نشنیدم باید برم دان کنم ببینم چیه !!
9کرم داش
مرسی
بای
سلام داداش ممنون که خبرم کردی دارم میخونمش جالبه مخلصیم
درود
…………..ولی اگر دنبال یک مسکن قوی برای روح زخم خوردتان هستید با راک به آسمانها بروید . کاش موسیقی درمانگر نیز بود
پیشنهاد میکنم پست «موسیقی درمانی سیخی چند!؟» رو تو بلاگم رو مطالعه کن از نظر علمی و داشتن مبنع تحقیقاتی زیاد روش وقت گذاشتم .فکر کنم بدت نیاد
فرا بلاگت رو تا حالا ندیده بودم از طریق صارم با بلاگت آشنا شدم سعی میکنم پست های پیشینت رو هم ببینم . موفق باشی
Rock On –
منم همینطور.دوست عزیز…موفق و مؤید باشی
سلام مطلب خیلی جالبی نوشتی فقط اگه میشه یکی دوتا لینک ازش بزار تا ما هم گوش کنیم
سلام
باید بگم کارت خیلی درسته
از این گروه خوشم میاد بعضی آهنگاشون خیلی باحاله
اگه دوس داشتی به بلاگ منم یه سری بزن
سلام داداش.
میدونم دیر اومدم.
بیوگرافی بی عیب و نقصی بود.
ممنون که خبرم کردی.
فعلآ………………………
سلام////////////////ممنونم از محبت و لطفت/////////////////
سلام ممنون که خبرم کردی
اسم این گروهو زیاد شنیدم اما علاقه ای ندارم از این گروه های جدید و ناشناخته و همچنین تو سبک پروگرسیو راک آهنگ گوش بدم.این روزا فقط از گروه های مختلف دث متال اهنگ گوش می کنم.
آقا انقدر از این گروه تعریف کردی که دیشب یکی از آلبوم هاش رو دانلود کردم. اسمش fear of a blank planet بود. از اینکه دانلودش کردم به هیچ وجه پشیمون نیستم چون آهنگ و لیریک هاش منو جذب کرد.
خواستم تشکر کنم.
اینترنت پرسرعت ندارم ولی اگه بتونم حتما دیسکوگرافیشون رو دانلود میکنم. در مورد مفهوم آهنگ و ربط اون به سبک هم فکر میکنم مفهوم آهنگها بیشتر به گروه سازندهاش مربوط باشه تا به سبک آهنگ. اگه یادتون باشه کارای اولی آناتما تو سبک متال بود, واقعا هم اشک آدم رو در میآورد. کارای بعدیشون هم که به راک کشیده شد باز هم از همون لیریک قوی بهره میبرد. البته من در مورد سبکها اطلاعاتی ندارم تقریبا, این چیزها رو هم با تجربهی کمی که دارم گفتم.
بازتاب: Interview With Steven Wilson Part Two « Psychedelia Music E-Zine